ماندگار

اینجا اخبار اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و... و مناسبات قرار میگیرد

1-تعیین وکلا

  • ۱۸:۱۰

کثرت و پراکندگی پیروان در شهرهای دور و نزدیک و کثرت مراجعات و عدم دسترسی به امام به خاطر محدودیت‌ها و مراقبت‌ها علیه امام هادی (ع)، او را بر آن داشت تا در مراکز شیعه نمایندگان و وکلایی از طرف خود تعیین کند و مردم را از وجود چنین وکلا و نمایندگانی با خبر سازد.

وکلایی که عمدتاً از چهره‌های محترم بودند، عبارت‌اند از: حسن بن راشد بغدادی [۷]، ایوب بن نوح [۸]، علی بن جعفر همانی [۹]، جعفر بن سهیل [۱۰]، عثمان بن سعید عمری [۱۱]، علی بن حسین بن عبد ربّه [۱۲]، علی بن مهزیار اهوازی [۱۳] و علی بن ریّان [۱۴].

رجال نویسان و تراجم نگاران در وثاقت هر یک از وکلا سخنانی را یادآور شده‌اند که به گفته شیخ طوسی و کشی و دیگران، اینان یا وکیل امام قبل بوده‌اند و یا وکالت از امام دیگر داشته‌اند، ضمن اینکه برخی از آنها، از یاران یک یا دو امام نیز بوده‌اند؛ مثلاً درباره حسن بن راشد گفته‌اند که وی از یاران امام جواد و امام صادق (ع )[۱۵] و نیز ایوب بن نوح که وکیل امام هادی و امام حسن عسکری بوده است [۱۶]. درباره علی بن جعفر نیز چنین گفته‌اند [۱۷] و درباره جعفر بن سهیل آورده‌اند که وکیل امام هادی و امام عسکری و امام زمان (ع )[۱۸] و نیز عثمان بن سعید وکیل امام هادی و امام عسکری (ع) بوده‌اند .[۱۹]

امام هادی (ع) از روزی که به اجبار در سامرا اقامت گزید، هجده سال تحت نظارت و مراقبت شدید مزدوران حکومت عباسی‌ها قرار گرفت. با وجود این کنترل شدید، او هرگز دست از هدایت امت اسلامی به ویژه پیروان و شیعیان برنداشت

از مطالعه و دقت در احکام وکلا و نمایندگان امام هادی (ع) نکات زیر به دست می‌آید:

یک: از وکلا می‌خواست تا هر یک در محدوده منطقه خویش عمل و از گرفتن اخذ وجوه از دیگر مناطق خودداری کنند؛

دو: از برخی نمایندگان خواست تا رابطه‌شان را با دیگر وکلا کاهش دهند؛

سه: پرداخت وجوه به نمایندگان تعیین شده؛

چهار: مراجعه به وکلا برای انجام کارهای شرعی حضوراً یا به وسیله مکاتبه .[۲۰]

  • ۲۹

مهمترین پیام این جریان

  • ۱۸:۰۹

بی‌تردید این جریان امر ساده‌ای نیست و باید دقت و تأمل بیشتری در آن بشود؛ چرا که متوکل عباسی با آن همه شرارتی که داشت، برای جدا کردن امام هادی (ع) از مردم مدینه بسیار محتاطانه و حیله‌گرانه عمل کرد؛ زیرا:

۱ در پاسخ نامه امام هادی (ع)، نامه‌ای به امام می‌نویسد و با اعتراف به مقام والای آن حضرت از او می‌خواهد تا به شهر سامرا سفر کند؛ چرا که امیرمومنان به شدت مشتاق دیدارش است.

۲ برای دلجویی امام (ع)، فوراً عبدالله بن محمد را که علیه امام هادی سعایت کرده بود، از منصب خویش بر کنار می‌کند.

۳ به محمد به فضل که جایگزین عبدالله شده بود، دستور می‌دهد تا به اکرام و احترام امام پردازد و فرمانبر او باشد .[۶]

۴ فرستادن سیصد نفر به همراه یحیی بن هرثمه.

اگر امام این جایگاه را در مدینه نداشت، هرگز متوکل عباسی این اقدامات محتاطانه را انجام نمی‌داد و اگر ترس از درگیر شدن نیروهای طرف‌دار امام با نماینده اعزامی از سوی خلیفه نبود، هرگز سیصد نفر را به همراه یحیی نمی‌فرستاد و این هزینه سنگین را متحمل نمی‌شد. در غیر این صورت، رساندن نامه به دست امام این همه نیرو نیاز نداشت.

اینها نشانه نقش هدایت امام هادی و نفوذ او در دل مردم مدینه است؛ در حالی که در شانزده سالگی آن چنان مردم شیفته اخلاق او شده بودند که دشمن را به وحشت انداخته بود.

امام هادی (ع) از روزی که به اجبار در سامرا اقامت گزید، هجده سال تحت نظارت و مراقبت شدید مزدوران حکومت عباسی‌ها قرار گرفت. با وجود این کنترل شدید، او هرگز دست از هدایت امت اسلامی به ویژه پیروان و شیعیان برنداشت و نقش هدایت خود را با شدت بیشتری ایفا کرد. او بدین منظور، اقداماتی را انجام داد که در ذیل آنها را بر می‌شماریم.

  • ۳۰

هشت سال تلاش در مدینه

  • ۱۸:۰۸

شاید بسیاری از ناآگاهان از تاریخ اسلام باور نکنند که امام هادی (ع) در سال‌هایی که در مدینه منوره حضور داشت، چه تأثیری بر مردم گذاشته بود که دوست و دشمن را به حیرت واداشت.

امام به گونه‌ای بر دل‌های مردم حکومت می‌کرد که حسد حسودان را بر می‌انگیخت. از جمله کسانی که بر مقام امام هادی حسد ورزیدند، عبدالله بن محمد امام جماعت مسجد پیامبر (ص) بود که از نفوذ مردمی امام هادی (ع) به شدت خشمگین شده بود. او برای تحریک حاکم وقت تلاش وسیع و مستمری کرد و نامه‌ای برای متوکل نوشت و در آن از هیچ تهمتی علیه امام خودداری نورزید. امام که از جریان نوشتن نامه او با خبر شد، بی‌درنگ به متوکل نامه نوشت و به دفاع از خود پرداخت، اما متوکل کینه‌توز که نمی‌توانست موقعیت اجتماعی امام را در مدینه تحمل کند، یحیی بن هرثمه را به همراه سیصد نفر برای احضار امام هادی از سامرا به مدینه فرستاد.

سبط ابن جوزی از ماجرای حضور یحیی بن هرثمه در مدینه چنین یاد می‌کند: یحیی می‌گوید: وقتی که به مدینه وارد شدم، مردم فریاد و ضجه‌ای زدند که هرگز مانند آن را تا آن روز کسی نشنیده بود و این فریاد و ضجّه چیزی جز برای ترس از جان امام هادی (ع) نبود. گویا آن روز قیامت بر پا شده بود .[۵]

  • ۳۴

امام و هدایت زندانبان

  • ۱۸:۰۸

حاکمان بنی‌عباس چاره‌ای نداشتند، جز اینکه از دوران کودکی، امام هادی را در حصار آهنین قرار دهند و راه نفوذ در دل‌ها را از ایشان بگیرند. بدین جهت، از عالم‌ترین دانشمندان شهر مدینه کمک گرفتند تا به بهانه تعلیم و تربیت امام، او را در صریا زندانی کنند و مانع ارتباط مردم با او شوند، اما در اندک زمانی امام هادی آن چنان بر او اثر گذاشت که این عالم مدنی به نام عبدالله جنیدی، به عظمت او اعتراف کرد و در نهایت به امامت وی اعتقاد یافت.

مسعودی می‌نویسد: پس از رحلت امام جواد (ع)، عمر بن فرج رخّجی پس از ادای مناسک حج به مدینه آمده، عده‌ای از اهل مدینه و مخالفان و دشمنان اهل بیت رسول خدا (ص) را جمع کرده، به آنها گفت: فردی که اهل کمال و ادب و دانش قرآنی او فراوان و عالم باشد، به من معرفی کنید. ضمناً کسی باشد که ولایت اهل بیت را نیز نداشته باشد، تا این غلام را جهت تعلیم به او بسپرم و به این بهانه، تماس رافضه را با او قطع کنم.

آنان دانشمندی به نام عبدالله جنیدی را که در فضل و دانش بر اهل مدینه برتری خاصی داشت، به او معرفی کردند.

عمر بن الفرج او را احضار و حقوقی را از طرف سلطان برای او تعیین کرد و نیز به او فهماند که سلطان همانند او را برای چنین کاری انتخاب کرده است.

وی گوید: جنیدی پیوسته ملازم و همراه امام هادی (ع) در کاخی واقع در صریا بود و شب هنگام درب را به روی امام می‌بست و کلیدهای آن را همراه خود می‌برد؛ به گونه‌ای که پیروان حضرت از شنیدن سخنان او محروم شده بودند.

محمد بن سعید گوید: روز جمعه مرد جنیدی را دیدم. به او گفتم: آن کودک هاشمی که تربیتش را به عهده گرفته‌ای، چه می‌گوید؟

او نگاه تندی به من کرد و گفت: کودک می‌گویی و شیخ هاشمی نمی‌گویی؟! تو را به خدا سوگند می‌دهم، آیا داناتر از من در مدینه سراغ داری؟ گفتم: نه.

گفت: به خدا سوگند، گاه سخنی به او می‌گویم و به نظر خودم تلاش بسیاری کرده‌ام، امّا به گونه‌ای به من پاسخ می‌دهد که از او استفاده می‌کنم. مردم نیز گمان می‌کنند که من به او می‌آموزم، در حالی که به خدا سوگند، من از او بهره می‌برم.

محمد بن سعید گوید: سخن او را نشنیده گرفتم و در وقت دیگری او را ملاقات کردم و از حال آن حضرت پرسیدم و اظهار داشتم: حال آن جوان هاشمی چگونه است؟ در پاسخ به من گفت: از این سخن بگذر. سوگند به خدا که او بهترین فرد روی زمین است و او برترین کسی است که پروردگار آفریده است. او گوید: پس از گذشت چند روز بار دیگر جنیدی را در حالی ملاقات کردم که هدایت یافته و به امامت امام هادی (ع) اعتقاد پیدا کرده بود .[۴]

اگر در تمام زندگی امام هادی (ع) جز همین مورد اتفاق نیفتاده بود، همین واقعه به خوبی نقش هدایتگرانه امام همام را روشن می‌کند.

  • ۲۹

درباره

  • ۱۸:۰۶

شرایط زمانی و مکانی هر امام معصومی یکی از القاب آنها را عینیت می‌بخشد؛ اگر چه همه آنها جامع تمام صفات کمال انسانی بوده‌اند.

از میان القاب فراوان امام دهم یک لقب از درخشش خاصی برخوردار بوده و آن هم لقب هادی است که به راستی او هادی امت، هادی گمراهان از ضلالت، و به گفته رسول خدا (ص)، هادی به سوی خدا بود [۱]. حال باید به تاریخ حضور امام (ع) در مدینه برگردیم و علت اشتهار به این لقب را در آنجا ریشه‌یابی کنیم.

امام هادی (ع) دومین امامی است که در سن کودکی به امامت رسید. او در سال ۲۱۲ در اطراف مدینه در محلی به نام صریا [۲] چشم به جهان گشود و در پی شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام محمد تقی (ع) در سال ۲۲۰ هجری [۳] در هشت سالگی هدایت امت را بر عهده گرفت.

امامت آن حضرت بر دشمنان اهل بیت خاصه حاکمان عباسی بسیار سخت و گران آمد و بدین جهت، از همان روزهای نخستین سعی در جدا سازی امام از امت داشتند.

  • ۳۹

شهادت امام هادی (ع)

  • ۱۸:۰۵

علی بن محمد مشهور به امام هادی یا امام علی النقی (۲۱۲-۲۵۴ق) دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد(ع) است. او از ۲۲۰ تا ۲۵۴ق به مدت ۳۳ سال، امامت را به عهده داشت. امام هادی با چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل همزمان بود و بیشتر سال‌های امامت را در سامرا تحت نظارت حاکمان عباسی گذراند.
از امام هادی(ع) 
احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت شده و بخشی از آنها درباره مباحث کلامی همچون تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار است. زیارت جامعه کبیره و غدیریه از امام دهم شیعیان نقل شده است.
امام هادی(ع) به واسطه جمعی از وکیلان که 
سازمان وکالت خوانده می‌شد، با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح، حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر، از اصحاب او به شمار آمده‌اند.
مزار امام هادی در سامرا که به دلیل دفن وی و فرزندش 
امام حسن عسکری(ع)، حرم عسکریین خوانده می‌شود، از زیارتگاه‌های شیعیان در عراق است. حرم عسکریین در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستی تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.

  • ۱۵

عکس پنجم

  • ۱۷:۳۷

  • ۲۰

عکس چهارم

  • ۱۷:۳۷

  • ۱۹

عکس سوم

  • ۱۷:۳۶

  • ۳۶

عکس دوم

  • ۱۷:۳۶

  • ۴۹
۱ ۲ ۳
این وبلاگ صرفا جهت دسترسی راحت تر شما به محتوای درست و با کیفیت ایجاد شده :)
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan